می نویسم ، یعنی هستم ...
درباره وبلاگ


سلام خوشحالم كه در فضاي سايبري ميتونم لينكها و عكسها و مطالبي رو كه به نظرم قشنگن رو براي بينندگان مادنگار نشون بدم بعضي وقتها هم حرفهائي كه هيچ جا شنيده نميشن رو اينجا بزنم. من که از یاد تمام آشنایان رفته ام !! وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی... ياعلي مدد
نويسندگان
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:44 :: نويسنده : مهدی پارسا

پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, :: 22:56 :: نويسنده : مهدی پارسا

روزی بهلول داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می گوید : من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.
یک اینکه می گوید خدا دیده نمی شود . پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد...
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد.
اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او
افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند.
بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟
گفت : نه
بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و
رفت!!!

یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 22:43 :: نويسنده : مهدی پارسا
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته،يهو ميبينه یک موتور گازی ازش جلو زد!خيلی شاكی ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه موتور گازيه غيييييژ ازش جلو زد

ديگه پاک قاطی می کنه با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه
همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد

طرف كم مياره، ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده . خلاصه دوتایی واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا ! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازی روی ما رو کم کردی؟!
:موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه
والله ... داداش... خدا پدرت رو بيامرزه وایستادی!...کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت

نتیجه اخلاقی
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای دارند
ببینید کش شلوارشان! به کدام مدیر گیر کرده


شنبه 1 فروردين 0برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : مهدی پارسا

محمد رضا شهبازي: همان‌طور که استحضار دارید جناب آقای عماد افروغ در برنامه پارک ملت سخنانی گفت که باعث اعتراض شد و حتی خود ایشان هم اعتراض نمود، البته به اعتراض کنندگان. جناب دکتر افروغ در همین راستا توضیح نامه ای اعتراضی منتشر کرد و با ادبیاتی روشنفکرانه منتقدین را نواخت. از آنجا که این نامه فصل نوینی در ادبیات روشنفکری این مرز و بوم گشوده است، جمعی از روشنفکران هم سلک آقای افروغ نتوانستند خوشحالی خود را از این نامه مخفی کرده و لذا تقدیر نامه ای برای آقای افروغ فرستاده اند.



ادامه مطلب ...
جمعه 12 فروردين 1390برچسب:, :: 11:8 :: نويسنده : مهدی پارسا



کدام دانش آموز خسته و خواب آلود به نظر میرسد؟

کدامشان دوقلو می باشند؟

چند تا زن در عکس دیده میشود ؟

چند نفرشان خوشحال هستند؟

چند نفرشان ناراحت می باشند؟

دو شنبه 23 اسفند 1389برچسب:, :: 19:27 :: نويسنده : مهدی پارسا

«آقايان نظريه پرداز جنبش سبز خارج نشين! جان هركي كه دوستش داريد، آتيش بازي امسال ما را خراب نكنيد!».

اين پيغام يكي از وبلاگ نويسان خطاب به عناصر فراري است. وي در «بالاترين» نوشت: آقاياني كه از خارج فرمان حمله صادر مي كنيد، مي دونيد من خودم وقتي دانش آموز بودم از يك هفته قبل درس و مرس را ول مي كردم و مي رفتم دنبال خريدن زرنيخ و كرومات تا چهارشنبه سوري راه بيندازيم و ترقه بزنيم. حالا هم همين طوريه اما يك عده اي اومدند مي خوان هر كاري را كه عاشورا و 22بهمن نتونستن، اين جا با كوكتل مولوتف و بمب صوتي و نارنجك بكنن. بابا اينكه راهش نيست بلكه رژيم از خداشه كه اين طور نيرومون رو هدر بديم. اي خدا آخه آدم دردشو به كي بگه. اين طوري هم از آتيش بازي مي مونيم و هم بهانه دستشون مي ديم كه دوباره يه چيزي بهمون ببندن. آخه طرز تهيه بمب ديگه چه صيغه ايه؟

بالاترين در مطلب مشابهي و در حالي كه معلوم شده آبي از گروه مجعول موسوم به شوراي هماهنگي در خارج گرم نمي شود، با تخطئه اين گروه نوشت: با گذشت چند هفته فقط دو نفر از اعضاي اين شورا خود را معرفي كرده اند. اخباري هم درباره حضور كديور در اين شورا منتشر شده است. وقتي اين شورا در خارج تشكيل شده، چه ضرورتي دارد شكل زيرزميني داشته باشد. به نظر مي رسد ديگر وقت جنبش هاي زيرزميني و ناشناخته سپري شده است.

شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, :: 18:9 :: نويسنده : مهدی پارسا

 غلامحسین پیروانی سرمربی جدید تیم فوتبال صنعت نفت آبادان چندی قبل در مصاحبه‌ای تفضیلی با یکی از خبرگزاری‌های کشور اعلام کرد قبل از این که وارد جرگه مربیگری فوتبال شوم رئیس کلانتری بودم.


به گزارش شبکه ایران، اظهارنظر غلام پیروانی باعث شد بسیاری از روزنامه‌های ورزشی با تیتر کردن این جمله پیروانی سوژه جذابی برای مخاطبان خود به وجود آورند، یکی از نشریات ورزشی در ویژه نامه پایان سال خود با انتشار عکسی از غلام پیروانی جمله جالب وی را یکبار دیگر منتشر کرده است.

انتشار این عکس در فضای مجازی به یکی از سوژه های پر مخاطب تبدیل شد تا بار دیگر شاغلام و آن مصاحبه یه یکی از مسائل خبرساز فوتبال ایران تبدیل شود.پیروانی در آن مصاحبه اعلام کرده بود:«24 سالم بود اوایل انقلاب. مردم احترامم را داشتند. آمدند گفتند، بیا بشو رییس کلانتری 2 شیراز، شش ماه رییس کلانتری بودم . آنقدر دزد گرفتیم و ... .» این اظهارنظر جالب سبب شد تا روزنامه‌نگاران به کمک فتوشاپ تصویر شاغلام زمانی که پلیس بود را به تصویر بکشند.

زماني كه اكران «اخراجي‌ها۲» تمام شد و زلزله‌ «اخراجي‌ها۳» پيش آمد شايد كمتر كسي باور مي‌كرد كه اين كار ساخته شود اما «اخراجي‌ها۳» در حدود ۳ ماه قبل جلوي دوربين رفت و با حضور ۳۰ نفر بازيگر اصلي و بيش از ۲ هزارنفر هنرور در ۱۵ نقطه تهران فضاي پرشوري ايجاد كرد. حتي در برخي مواقع نيروهاي انتظامي نگران بودند اين تعداد آدم كه براي فيلم تظاهرات مي‌كنند ممكن است در حين خلق فضا، حركت‌هاي‌شان به مسائل سياسي كشيده شود اما بايد بگويم هر جا بنرهاي فيلم بالا مي‌رفت مردم همراه هنرورهاي فيلم مي‌شدند وبه نفع فيلم شعار مي‌دادند ، در جو فيلم بازي مي‌كردند و اين نشان از همدلي مردم بود.

 كارگردان فيلم «اخراجي‌ها۳» گفت: زماني كه زلزله‌ اين فيلم پيش آمد شايد كمتر كسي باور مي‌كرد كه «اخراجي‌ها۳» ساخته شود و استقبال از «اخراجي‌ها۱» محاسبات آمريكا را به هم ريخت و استقبال هفت ميليوني از «اخراجي‌ها‌۲» نوعي سونامي بود.

به گزارش جهان به نقل از توانا ، مراسم اكران خصوصي فيلم سينمايي «اخراجي‌ها۳» به كارگرداني مسعود ده‌نمكي شامگاه پنج‌شنبه (۱۹اسفند ماه) در تالار بزرگ وزارت كشور با حضور بازيگران و عوامل فيلم برگزار شد.
بنا براين گزارش اين مراسم در حالي آغاز شد كه ازدحام جمعيت در پشت درهاي سالن به اوج خود رسيده بود و بسياري از افراد در تلاش براي ورود به سالن نمايش بودند و طبق گفته‌ها بيش از ۱۰ هزار نفر درخواست حضور در اين مراسم را داشته و بنا بود اين مراسم در استاديوم ورزشي شيرودي برگزار شود اما به دليل سردي هوا تصميم گرفته شد اكران خصوصي فيلم در دو سانس در تالار بزرگ كشور انجام شود.
در ابتداي اين مراسم سيدجواد هاشمي ضمن خوشامدي‌گويي به حاضران اظهار داشت: افتخار مي‌كنيم كه در تالار بزرگ كشور ميزبان حضور طرفداران اخراجي‌ها از اقصي نقاط ايران هستيم، اميدوارم از اين فيلم نيز مانند «اخراجي‌هاي ۱ و ۲» لذت ببريد و با توجه به اين كه بيش از ۱۰ هزار نفر خواستار حضور در اين مراسم بودند حقيقتاً از كساني كه در پشت درهاي تالار هستند و هنوز موفق به حضور در سالن نشده‌اند عذرخواهي مي‌كنم.
به گزارش فارس، در ادامه برنامه ده‌نمكي با دعوت هاشمي به روي سن آمد و گفت: بنده يك عذرخواهي به تمام كساني كه در پشت درهاي تالار منتظر مانده‌اند بدهكارم چرا كه مي‌دانم بسياري از اين عزيزان از نقاط دور و شهرستان‌ها آمده‌اند.

*استقبال از «اخراجي‌هاي ۱» محاسبات آمريكا را به هم ريخت

وي افزود: امروز چهار سال از ساخت «اخراجي‌هاي ۱» مي‌گذرد ، زماني كه اين فيلم كليد خورد هيچ كس تصور نمي‌كرد ساخت آن منجر به چنين اتفاقي در سطح كشور شود، يك روزنامه آمريكايي در وصف شما تماشاگران جمله جالبي نوشته بود مبني بر اين كه «اخراجي‌ها ۱» محاسبات آمريكا را در خصوص جوانان ايران به هم ريخت و تأكيد كرده بود كه ما فكر مي‌كرديم اگر روزي ايران تهديد شود تنها جواناني كه در جبهه حضور داشتند به صحنه مي‌آيند اما استقبالي كه از اين فيلم شد نشان داد كه ما اشتباه كرديم و جوانان ايراني را نشناختيم.


*استقبال ۷ ميليوني از «اخراجي‌ها‌۲» نوعي سونامي بود

ده‌نمكي با مرور سرنوشت «اخراجي‌هاي‌۱ و۲ » در اكران خاطر نشان كرد: قاچاق فليم «اخراجي‌ها۱» باعث شد افسانه‌اي اتفاق نيافتد و زماني كه بحث «اخراجي‌ها۲» به ميان آمد، اين فيلم را حتي در بخش مسابقه جشنواره فيلم فجر نپذيرفتند، چرا كه ديدند «اخراجي‌ها۱» با وجود اين كه جايزه‌اي دريافت نكرد، با استقبال عمومي مواجه شد. بنابراين در خصوص «اخراجي‌ها۲» گفتند پيش‌دستي كنيم تا اين فيلم حتي در بخش مسابقه جشنواره نباشد تا آراي مردمي نيز نداشته باشد.
اين كارگردان اظهار داشت: در برخي تحليل‌ها نيز مطرح شد كه اين فيلم فاقد كيفيت سينمايي است و به درد سينما نمي‌خورد اما استقبال ‌بيش از ۷ ميليون نفر درمدت يك ماه در سينماها به قولي سونامي ايجاد كرد.

*كمتر كسي باور مي‌كرد كه «اخراجي‌ها۳ »ساخته شود

مسعود ده‌نمكي تصريح كرد: زماني كه اكران «اخراجي‌ها۲» تمام شد و زلزله‌ «اخراجي‌ها۳» پيش آمد شايد كمتر كسي باور مي‌كرد كه اين كار ساخته شود اما «اخراجي‌ها۳» در حدود ۳ ماه قبل جلوي دوربين رفت و با حضور ۳۰ نفر بازيگر اصلي و بيش از ۲ هزارنفر هنرور در ۱۵ نقطه تهران فضاي پرشوري ايجاد كرد. حتي در برخي مواقع نيروهاي انتظامي نگران بودند اين تعداد آدم كه براي فيلم تظاهرات مي‌كنند ممكن است در حين خلق فضا، حركت‌هاي‌شان به مسائل سياسي كشيده شود اما بايد بگويم هر جا بنرهاي فيلم بالا مي‌رفت مردم همراه هنرورهاي فيلم مي‌شدند وبه نفع فيلم شعار مي‌دادند ، در جو فيلم بازي مي‌كردند و اين نشان از همدلي مردم بود.

با پايان سخنان ده‌نمكي بازيگران و عوامل پشت صحنه فيلم «اخراجي‌ها۳» به روي سن آمدند و با تشويق پرشور حضار مواجه شدند.
بازيگران؛ اكبرعبدي، حسام نواب‌صفوي، سيدجواد هاشمي، ليلا اوتادي، ابوالفضل همراه ،يوسف صيادي، علي دهكردي، محمود مقامي، سيروس كهوري‌نژاد، ابوالفضل همراه، ماشاالله شاهمرادي‌زاده، مريم كاوياني، رز رضوي، مريم سلطاني و حليمه سعيدي و عوامل پشت صحنه؛ نورالدين گودرزي؛ دستيار اول كارگردان، فروزان جلالي؛ مدير برنامه‌ريزي، فرشاد گل‌سفيدي؛ مدير فيلمبرداري، ايمان اميدواري؛ طراح چهرپرداز، حسن روح‌پروري؛ طراح صحنه و لباس، بابك اخوان؛ صدابردار، سيدعليرضا علويان؛ صداگذار، فتانه محسني؛ منشي صحنه، بابك برزويه؛‌عكاس و الهه گودرزي؛ روابط عمومي چهره‌هاي حاضر در سن بودند.

سه شنبه 17 اسفند 1389برچسب:, :: 21:15 :: نويسنده : مهدی پارسا

بدون شرح!!!!!

 

 

شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 1:19 :: نويسنده : مهدی پارسا

وی معمولا با استفاده از این خودرو برای دسترسی به مناطق نزدیک به منزل خود در منطقه العزیزیه شهر طرابلس استفاده می کند.

پنج شنبه 5 اسفند 1389برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : مهدی پارسا

 «عجیب ترین نام های ایرانی» کوششی است از خلاصه ی تحقیقات مرکز آمار ایران در خصوص نام های نامتعارف و عجیب و غریب ایرانیان. آنچه که در این نوشتار کوتاه بدان پرداخته می شود، نگاهی مصداقی دارد به ترکیب نام های مرد/زن و بازتاب های جالب آن.



ا- نام های در تضاد با جنسیت

تجزیه و تحلیل جنسیتی نام های نامتعارف نشان می دهد که ۷۰درصد نام هایی که متناسب با زنان است برای مردان و ۳۰درصد نام هایی که متعلق به مردان است برای زنان به کار گرفته شده است.

مصادیق نام ها:
مهین رضا، زن، زاهدان
سینا، زن، آمل
پری تک، مرد، میناب
ولی بانو، مرد، تهران
پریا، مرد، زابل
یاسمین خان، مرد، میانه

2- نام های جغرافیایی...

براي مشاهده اسامي كامل بروي ادامه متن كليك كنيد



ادامه مطلب ...
سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 15:31 :: نويسنده : مهدی پارسا

براي ديدن همه عكسها بروي ادامه مطلب كليك كنيد



ادامه مطلب ...
دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 10:54 :: نويسنده : مهدی پارسا

آخرین نیوز: یک آموزشگاه کنکور نام جالبی را برای موسسه خود برگزیده است؛ نامی که سبب شده نظر کاربران اینترنتی را به خود جلب کند.
 

پروژه ۲۵ بهمن کروبی و موسوی که به جز استقبال صهیونیست ها و ریگی و رجوی، هیچ کس به آن اعتنا نکرده از جانب وابستگان حلقه ماسوني- صهيونيستي جرس به موسوي و كروبي سفارش داده شده است.

به گزارش خبرنگار جهان مسیح علی نژاد و جمیله کدیور در ماموریتی از قبل طراحی شده برای کمک به اسرائیلی ها که این روزها در باتلاق تحولات مصر دست وپا می زنند، با کروبی تماس می گیرند و از او خواهش می کنند تا بعد از ۲۲ بمهن، یک راه پیمائی اعتراضی در تهران تدارک ببیند.

کروبی هم می پذیرد تا در این پروژه، صهیونیست ها را کمک کند.با این حال در میان منافیقن و ضدانقلاب اختلاف جدی ایجاد شده است.

از یک سو محمد خاتمي جمعه شب با انتقاد شديد از موسوي و كروبي گفته است: راهپيمايي ۲۵ بهمن بازي دو سر باخت است. بر فرض محال اگر نظام مجوز بدهد در مقام قياس ما در سراسر كشور حتي يك دهم جمعيتي را كه روز ۲۲ بهمن در تهران به خيابان آمد نمي توانيم بياوريم و اين به شدت به ضرر ماست». در همین رابطه رسانه های ضدانقلاب از خاتمی خواستند که هرچه زودتر موضع خود را علنی کند.
همچنین جریان نفاق نیز از داخل با اختلافات جدی مواجه است.از یک سو حزب منحل شده و ضدانقلاب مشارکت بیانیه می دهد که ما به دنبال براندازی نیستیم و از سوی دیگر شورای هماهنگی سبزها و رسانه ها وابسته به ضدانقلاب می نویسند که مشارکت سخنگوی ما نیست و چند روز بعد جوانان مشارکت در بیاینه ای جداگانه تلاش می کنند خود را همراه طیف اصلی نفاق نشان دهد و بر مواضع رادیکالتر تاکید می کند.

منبع : جهان نیوز

یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 14:40 :: نويسنده : مهدی پارسا

بدون شک زیونا چانا بزرگترین خانواده دنیا را دارد .

او به همراه 39 همسر و 94 فرزند و14 عروس و 33نوه اش در یک خانه بزرگ زندگی میکند .البته لفظ ساختمان شاید برای توصیف آن بهتر باشد چون این منزل چهار طبقه بیش از یکصد اتاق دارد و در مرکز دهکده باکتوانگ در ایالت میزورام هندوستان قرار گرفته است .
 


آقای چانا به روزنامه سان گفت :من از اینکه بنده خاص خدا بوده ام خوشحالم و او مسئولیت نگهداری از افراد زیادی را به من داده است .

من از اینکه 39 همسر دارم و بزرگترین خانواده جهان را اداره می کنم خوشحالم.اداره این اردوگاه بزرگ به انضباط نظامی نیاز دارد و زاتیانگی مسن ترین همسر چانا وظیفه نظم و ترتیب دادن به امور این منزل بزرگ و شست و شو، پخت وپز و تمیز کردن را برعهده دارد . برای یک وعده غذای این عده بیش از 30 مرغ ،شصت کیلو سیب زمینی و 100 کیلو برنج نیاز است .

آقای چانا سابقه ازدواج با ده زن در یک سال را هم دارد و همیشه جوان ترین زن با اوزندگی می کند و سایر زنان باید در سایر اتاقها و طبقات منزل باشند.ر

ینکمینی یکی اززنان او که 35 سال دارد چانا را خوش تیپ ترین مرد دهکده می داند .
او 17 سال قبل و پس از نامه ای که از چانا برای دعوت به زندگی مشترک دریافت کرد به عقد او درآمد.

چانا با وجود اداره این تعداد همسر باز هم به فکر ازدواج است و در تدارک سفری به آمریکا برای ازدواجی جدید در آنجاست.

جمعه 29 بهمن 1389برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : مهدی پارسا

بیفستراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!

موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!

آب در “آب سرد کن” و ما تشنه لبان می گردیم!

آب که سر بالا میره، قورباغه “هوی متال” میخونه!!!

پرادو سواری دولا دولا نمیشه!

نابرده رنج گنج میسر نمی شود — مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد

اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!

گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!

پاتو از پارکتت درازتر نکن!

هری پاتر آخرش خوشه!

قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!

گیرم پاپی تو بود فاضل — از فضل پاپی تو را چه حاصل

ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!

ادکلن آن است که خود ببوید — نه آنکه فروشنده بگوید

ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!

بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!

یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom)

سرش بوی پیتزا ی سبزیجات میده!!!

آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!

جمعه 29 بهمن 1389برچسب:, :: 1:43 :: نويسنده : مهدی پارسا

سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, :: 12:28 :: نويسنده : مهدی پارسا

بولتن نیوز نوشت:

در پی اقدام دیروز سبزها در تهران، شیخ کروبی طی نامه ای به سفارت انگلیس در مورد جزئیات عملکرد هواداران خود توضیحاتی ارسال کرد که با واکنش سفارت جزیره انگلیس مواجه شد. متن کامل نامه کروبی و جواب سفارت جزیره انگلیس بدین شرح است:


نامه کروبی به سفارت انگلیس:
عالیجناب سفیر کبیر محترم!
دیروز همان گونه که شاهد بودید و در گزارشهای مستند به فیلمهای سفارشی و آبکی خبرنگاران شهروند ما ملاحظه فرمودید در لبیک به دعوت این حقیر و معاون اول محترم، جمعیتی میلیونی در حدود 1000 نفر به خیابانها آمدند و...

براي مشاهده كامل متن به ادامه مطلب مراجعه كنيد



ادامه مطلب ...
سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, :: 1:33 :: نويسنده : مهدی پارسا

تمامي آمارها حكيت از افزايش چشمگير 61 درصدي ورود دختران به دانشگاه دارد و رفته رفته از جمعيت افراد ذكور در دانشگاهها كمتر مي شود

 

      شعار علیه انگلیس روی آنتن زنده بی‌بی‌سی فارسی!  
 

 

 فردی که بی بی سی او را شاهد عینی معرفی کرد بدون بیان هیچ گونه اظهار نظری، تنها عنوان کرد که توجه شما را به شعارهای مردم تهران جلب می کنم. ثانیه هایی بعد صدای تهرانی ها از تلویزیون بی‌بی‌سی به گوش رسید که فریاد می‌زدند "مرگ بر انگلیس"، "بی‌بی‌سی حیا کن، مملکت رو رها کن" و ...

تلویزیون دولتی انگلیس که امروز برنامه هایش را زودتر از همیشه شروع کرده، کوشیده است که با قطع مکرر برنامه های عادی خود و برقراری ارتباط زنده با افرادی در تهران، فضای پایتخت را ملتهب توصیف کند.

در همین راستا دقایقی پیش مجری بی بی سی فارسی با قطع برنامه عادی، بر صفحه این تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد که بی بی سی می خواهد با یک شاهد عینی در یکی از خیابان های تهران گفت وگو و رویدادهای تهران را از قول او بیان کند.
 
فردی که بی بی سی او را شاهد عینی معرفی کرد بدون بیان هیچ گونه اظهار نظری، تنها عنوان کرد که توجه شما را به شعارهای مردم تهران جلب می کنم.
 
ثانیه هایی بعد صدای تهرانی ها از تلویزیون بی بی سی به گوش رسید که فریاد می زدند "مرگ بر انگلیس"، "بی‌بی‌سی حیا کن، مملکت رو رها کن" و ...
 
تا زمانی که دست اندرکاران بی بی سی موفق شدند این ارتباط صوتی را قطع کنند شعارها چندین بار پخش شد.
مجری برنامه هم که از این رویداد نامطلوب دستپاچه شده بود، از بینندگان بی بی سی "عذر" خواست و گفت که چون در تهران خبرنگار ندارند چنین اتفاقی روی داده است!
 
وی پس از یک میان برنامه، بار دیگر از مخاطبان بی بی سی عذرخواهی کرد اما در موضعی متفاوت گفت که درباره این رویداد دیگر اظهار نظر نمی کند.
دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:44 :: نويسنده : مهدی پارسا

مسئولین جشنواره گفته اند که فرصت بازبینی فیلم ها توسط هیئت داوران امشب تمام می شود و با توجه به اینکه اولین نسخه اخراجی ها تا صبح فردا حاضر خواهد شد بدین ترتیب مورد داوری قرار نخواهد گرفت.

به گزارش رجانیوز، مسعود ده نمکی کارگردان فیلم سینمایی اخراجی ها در وبلاگش نوشت: نمی دانم این خبر خوب است یا نه؟اما مسئولین جشنواره گفته اند که فرصت بازبینی فیلم ها توسط هیئت داوران امشب تمام می شود و با توجه به اینکه اولین نسخه اخراجی ها تا صبح فردا حاضر خواهد شد بدین ترتیب مورد داوری قرار نخواهد گرفت.

اما حتی این خبر قطعی هم باشد به احترام مخاطبان جشنواره اخراجی ها در تمامی سانس ها برای مردم نمایش داده خواهد شد.

نمی دانم شاید اینطوری با یک تیر دو نشان زده شده باشد هم خیال رقبا راحت شد هم خیال رفقا!

در این چند روز برخی سایت ها و شبکه های ماهواره ای در یک فرار به جلو اعلام می کردند که قرار است جوایز جشنواره را به اخراجی ها بدهند دیگر با این کار فکر کنم خیال آنها هم راحت شد.نمی دانم چرا نا خود آگاه یاد ضرب المثل مرغ عزا و عروسی می افتم.

از روزی که برخی سایت ها و رسانه ها با شیطنت مردم را به قاچاق فیلم تشویق کرده اند این احتمال وجود دارد که برخی از ترس تکرار تاریخ دست به هر کاری بزنند .امیدوارم حد اقل اگر مورد قضاوت قرار نمی گیریم مورد قساوت هم واقع نشویم... و مسئولین جشنواره بیشتر مراقب امنیت فیلم باشند.

اينهم يه جورشه ديگه!!!

 

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : مهدی پارسا

اين لباس عروس 15 ميليون دلاري و از پر طاووس درست شده!!

 

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:27 :: نويسنده : مهدی پارسا

بدون شرح!!!!

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:25 :: نويسنده : مهدی پارسا

یه روزی یه مرده نشسته بود و داشت روزنامه اش رو می خوند

كه زنش یهو ماهی تابه رو می كوبه سرش.

مرده میگه: برا چی این كارو كردی؟

زنش جواب میده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم

كه توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود …

مرده میگه : وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم

اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش جنی بود.

زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه.

سه روز بعدش مرد داشت تلویزین تماشا می كرد كه زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر كوبید

رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.

وقتی به خودش اومد پرسید این بار برا چی منو زدی زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود.

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : مهدی پارسا

 

دو تا دیوونه از تیمارستان فرار می کنن. ریل راه آهن و می گیرن و راه می افتن طرف شهر.

اولی میپرسه: کی می رسیم به شهر؟

دومیه یه نقطه رو اون دورا نشون می­ده

و میگه: هر وقت این دو تا خط به هم برسن.

می رن و می رن … تا اولیه خسته میشه. می گه: پس چرا نمی رسیم؟

دومیه برمی گرده و عقبو نگاه می کنه و می گه: فکر کنم ردش کردیم.

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : مهدی پارسا

يارو با زنش میرند پیش دندانپزشک و شروع میکنه به رجز خوانی که:

آقای دکتر بیخود وقتت رو با داروی بیحسی و مسکن تلف نکن، یکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن.

دکتر میگه: ایول الله به شجاعت شما، کاش همه مریضا اینطوری بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد میکنه؟

طرف به زنش میگه: عزیزم دندان خرابت را به آقای دکتر نشان بده!

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:10 :: نويسنده : مهدی پارسا

مامانه ساعت 7 صبح میآد بالای سرپسرش میگه

: رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه.

رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره،

بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه.

مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر مدرسه ای!

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:7 :: نويسنده : مهدی پارسا

 

رئیس تیمارستان به یکی از مراقب ها می گوید:

«من در این جا از همه راضی هستم، فقط دیوانه ای هست که اصرار دارد من برج ایفل را از او بخرم.»

مراقب می گوید:

«خب، چرا نمی خرید؟»

رئیس تیمارستان می گوید:

«آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما می خریدم.»

دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 1:1 :: نويسنده : مهدی پارسا

دانلود كليپ شوخي خركي يك عرب بادوستش

 

براي دانلود كليپ بروي لينك زير راست كليك كرده و گزينه save target as را انتخاب نمائيد

usb100100.20upload.net/files/1389/bahman/shookho-khande-bia4clip-com-.3gp

یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 23:53 :: نويسنده : مهدی پارسا

دانلود كليپ گردهمائي مو فرفري ها در تهران!!

براي دانلود كليپ بروي لينك زير راست كليك كرده و گزينه save target as را انتخاب نمائيد

 

usb100100.20upload.net/files/1389/bahman/moo-ferferi.3gp

یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 23:46 :: نويسنده : مهدی پارسا

دانلود 7 كليپ كه بصورت يك كليپ درآمده است .

براي دانلود كليپ بروي لينك زير راست كليك كرده و گزينه save target as را انتخاب نمائيد

 

usb100100.20upload.net/files/1389/bahman/Funny-Bia4clip-com-.3gp

دانلود كليپ دوربين مخفي

براي دانلود كليپ بروي لينك زير راست كليك كرده و گزينه save target as را انتخاب نمائيد

usb100100.20upload.net/files/1389/bahman/dorbin-makhfi.3gp

یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 17:10 :: نويسنده : مهدی پارسا

دانلود كليپ طوطي سخنگو

 

دانلود

یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : مهدی پارسا

بدون شرح!!

یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : مهدی پارسا

ما حیوانات را خیلی‌ دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات حرف می‌زنیم ، بابایمان هم همینطور. بابایمان همیشه وقتی‌ با ما حرف میزند از حیوانات هم یاد می‌کند، مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله‌سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلویزیون؟ و هر وقت ما پول میخواهیم میگوید کره‌ خر مگه من نشستم سر گنج ؟

چند روز پیشا وقتی‌ ما با مامانمان و بابایمان میرفتیم خون عمه زهره اینا یک تاکسی داشت میزد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت: کور باباته یابو، پیاده میشم همچین میزنمت که به خر بگی‌ زن دایی, بابایمان هم گفت: برو بینیم جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی‌ آقاهه از بابایمان خیلی‌ گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟

فامیلهای ما هم خیلی‌ حیوانات را دوست دارند، پارسال در عروسی‌ منوچهر پسر خاله مان که رفت قاطی‌ مرغ‌ها، شوهر خاله‌مان دو تا گوسفند آورد که ما با آنها خیلی‌ بازی کردیم ولی‌ بعدش شوهر خاله‌مان همان وسط سرشان را برید! ما اولش خیلی‌ ترسیدیم ولی‌ بابایمان گفت چند تا عروسی‌ برویم عادت می‌کنیم، البته گوسفندها هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خاله‌مان سرشان را ببرد، حتما دردشان نیامد. ما نفهمیدیم چطور دردشان نیامده چون یکبار در کامپیوتر داداشمان یک فیلم دیدیم که دوتا آقاهه سر یک آقاهه رو بریدند و اون آقاهه خیلی‌ دردش اومد. یکی از بچه ها که سرش توی حساب بود میگفت اینها وهابی و سلفی هستند و خیلی خیلی وحشی و حیوونند

آنهائی که بزرگتر هستند میگویند یکبار یکی از مسئولان قدیم گفت صدام به من میگه گربه نره ، خب منم میگم صدام خره ..... من هم خیلی خوشم آمد از این آداب سیاسی و هی میگفتم صدام خره ، سوارش میشم منو میبره

یکبار هم در سلمانی که رفته بودم سرم را با ماشین شماره چهار بزنم یک آقاهه میگفت بعضی ها مثل اختاپوس افتادند روی بیت المال و مثل کفتار اون را میخورند و مثل خفاش خون مردم را میمکند ، من هم داشتم با خودم فکر میکردم اینها چه نوع حیوانی هستند که من تا حالا ندیدم که هم انسان است هم اختاپوس ، هم کفتار و هم خفاش ، راستش را بخواهید یک کم ترسیدم و راست یکی دو قطره خودم را خیس کردم اما خودم را نگه داشتم که آبرویم نرود ، چون دوباره کتک میخوردم

ما نتیجه میگیریم که خیلی‌ خوب شد که ما در این شهر به دنیا آمدیم تا بتونیم هر روز از اسم حیوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنیم و آنها را در تلویزیون ببینیم در موردشان حرف بزنیم و نمیدانیم اگر در ایران به دنیا نیامده بودیم همینطور گوساله به دنیا می آمدیم و گاو از دنیا میرفتیم و اصلا آداب معاشرت یاد نمیگرفتیم

شنبه 23 بهمن 1398برچسب:, :: 23:14 :: نويسنده : مهدی پارسا

(( پرچم بالاست ))

سلام

دوستان عزيز با عضويت در اين وبلاگ ميتوانيد از تمامي مطالب آن استفاده

كنيد

عضويت بسيار سريع و رايگان است.

لطفا در نظرسنجي شركت كرده و بعد از ديدن مطالب نظر بدين و با

نظراتتون منو در به روز كردن اين وبلاگ دلگرم كنيد

سپاسگذارم.

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
پیوندهای روزانه